عکس زیرخاکی بهرام رادان علاقه بهرام رادان به مایکل جکسون در این عکس لو رفت

 بهرام رادان از بازیگران خوب سینما و تلویزیون است.اولین تجربه ی بازیگری بهرام رادان فیلم شور عشق بود. بهرام رادان در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد. بهرام رادان متاهل است.بهرام رادان لیسانس رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی را دارد.

غافل از اینکه یکی از دو نقش اصلی فیلم بود به این ترتیب با این فیلم سال 1379 در 21 سالگی اولین بار جلوی دوربین رفتم.چند ماه بعد از اولین تجربه بازی برای فیلم آواز قو دعوت شد که این فیلم در سال 79 مصادف با گشایش های سیاسی دوره اصطلاحات به شدت به چشم آمد.

اما شهرت او با فیلم شمعی در باد به کارگردانی خانم پوران درخشنده در سال 1382 شروع شد که با این فیلم توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را بگیرد

اوج شهرت و افتخار این بازیگر که مسیر هنری اش را تغییر داد بازی در فیلم سنتوری به کارگردانی داریوش مهرجویی سال 1385 و در نقش علی سنتوری بود

او برای بازی در این فیلم موفق به کسب دومین سیمرغ خود بعنوان بهترین بازیگر مرد شد

در سال 91 بعد از حضور در فیلم پل چوبی کنار بازیگرانی چون مهران مدیری ، هدیه تهرانی و مهناز افشار مدتی به کشور کانادا رفت و دوره شش ماهه اکتینگ را گذراند

سپس با شیوه های حفظ دیالوگ به زبان انگلیسی در تئاتر آشنا شد و در نهایت یک فیلم مستند به نام رویای شهرت را کارگردانی کرد و در سال 92 به کشور بازگشت

مدلینگ

بهرام رادان فعالیت مدلینگ خود را با برند LG و از صنعت دیجیتال شروع کرد

او سپس با برند لباس نیمانی وارد همکاری شد و مدتی هم با یک شرکت مخابراتی کار می کرد تا اینکه به مدت چند سال مدل اول برند چرم مشهد بود

استقلالی

می گوید هر وقت فرصت گیر بیاورد با رفقایش فوتبال بازی می کند

یک استقلالی دو آتیشه است هر جایی که صحبت از فوتبال و استقلال و پرسپولیس باشد سینه چاک از تیم محبوب اش استقلال طرفداری می کند

حمل مشعل المپیک

رادان سال 2017 از طرف سامسونگ برای حمل مشعل بازی های المپیک زمستانی 2018 به سئول کره جنوبی دعوت شد که بعد از برگزاری مراسم گفت:

حس خیلی خوب و عجیبی بود که توانستم این مشعل را حمل کنم ؛ این اتفاق برای من یک لحظه تاریخی بود

موزیک سنتی؛ خیلی کم

موسیقی سنتی علاقه ام نبود و هنوز هم چندان به این سبک گوش نمی دهم

آهنگ های سنتی را تک و توک میتوانم نام ببرم یا به خاطر بیاورم که محبوبم باشند، شاید چون به این دلیل که اصولا موزیک و فیلم توام با غم را دوست ندارم

غذای مورد علاقه

مادر بهرام رادان می گوید او کلا دستپخت من را دوست دارد  ، البته همه دستپخت مادرشان را دوست دارند، بهرام هم مثل همه

بهرام همه غذاهای خوشمزه را دوست دارد ولی مثلا قرمه سبزى را بدون لوبیا ترجیح میدهد

رادان یکی از سهامداران کافه های زنجیره ویونا در ایران می باشد یکی از کافه های اصلی و مرکزی ویونا با گنجایش 45 نفر در پاسداران تهران مال شخص خود اوست

بهرام رادان و همسرش

مادرش می گوید ازش دلخور هستیم و دوست داریم زودتر ازدواج کند و ما هم بچه هایش را ببینیم ولی هنوز قانع نشده است

رادان در پاسخ به این دلخوری می گوید: فعلا برنامه اى براى رفع این دلخورى ندارم ، شاید کمى رازیانه دم کرده موجب التیام موقت این دلخورى بشود

سفیر سازمان ملل

آقای رادان سال 1389 سفیر ایرانی برنامه جهانی غذا در مبارزه علیه گرسنگی منصوب شد

او قرار است در زمینه ارتقاء سطح آگاهی ایرانیان در مورد گرسنگی جهانی و مسائل مربوط به پناهندگان در کشور تلاش خواهد کرد

اهل نوستالژی نیستم

من انسان نوستالژیکی نیستم با اینکه بگوییم آن زمان های قدیمی خیلی بهتر بود و خوش می گذشت و امروز روزگار بدی است مخالفم

بدبینی به حال و آینده ، انرژی و نشاط زندگی را در انسان می کشد

فیلم سینمایی

● شور عشق – 1379

● آواز قو – 1379

● آبی – 1379

● طلوع تاریک – 1380

● ساقی – 1380

● گاوخونی – 1381

● عطش – 1381

● رز زرد – 1381

● شمعی در باد – 1382

● سربازهای جمعه – 1382

● گیلانه – 1382

● رستگاری در 8/20 – 1383

● ازدواج صورتی – 1383

● حکم – 1384

● تقاطع – 1384

● خون‌ بازی – 1385

● چهارانگشتی – 1385

● سنتوری – 1385

● کنعان – 1386

● بی ‌پولی – 1387

● کارناوال مرگ – 1387

● زادبوم – 1387

● راه آبی ابریشم – 1387

● تردید – 1387

● تهران 1500 – 1388

● آدم کش – 1388

● یکی از ما دو نفر – 1389

● پل چوبی – 1390

● نقشِ نگار – 1392

● تراژدی – 1392

● آتش‌ بس 2 – 1393

● عصر یخبندان – 1393

● حکایت عاشقی – 1394

● پولاریس – 1394

● بارکد – 1394

● زرد – 1395

● چهار راه استانبول – 1396

● آشفته گی – 1397

● سونامی – 1397 

● ایده اصلی – 1397

● گربه سیاه – 1399

نمایش خانگی

●رقص روی شیشه – 1397

مستند

● من ناصر حجازی هستم – 1394