مجتبی برزگر: یک سال گذشته صداوسیما فراز و نشیبهایی داشت؛ هم اشتباهات مکررِ مدیریتی را مردم روی آنتن دیدند و هم گافهای برنامهسازان و سریالسازانی که به تازگی وارد این عرصه شدهاند. البته در این میان کارهای خوبی هم شد و روزهای خوبی هم رسانه ملّی در بحران کرونا، سپری کرد. اما از آنجایی که مسئولیت نمایشخانگی را هم به صداوسیما واگذار کردند شاید بیش از همه حاشیهها و اتفاقات، فضای جنجالی میان وزارت ارشاد و صداوسیما اتفاق افتاد.
چالشی که صداوسیما را واردِ رقابتی سخت کرده است؛ هم باید کیفیت کارهایش را بالا ببرد و هم به واسطه ساترا (سازمان تنظیم و مقررات صوت و فراگیر) که متولی اداره نمایشخانگی شده، بازار ناهمسان و ناعادلانه دستمزدهای سریالسازان و برنامهسازان را هم مدیریت کند. بازارِ نامتوازنی که به خیلی از سریالهای تلویزیونی ضربه زده، تا جایی که کارگردانها، تهیهکنندگان و هم بازیگران خوبِ تلویزیون امروز با هزینههای نجومی در نمایشخانگی فعالیت دارند و معلوم نیست در 1400 این رقابت و چالش چه روزهای دیگری را برای رسانه ملّی رقم بزند.
درباره برنامهها، سریالها، بودجه، کیفیت و کمیّت، چالش تلویزیون با نمایشخانگی و خیلی از اتفاقات ریز و درشتِ دیگر، میزگرد چند ساعتهای ترتیب دادیم که سیداحسان قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس و عضو شورای نظارت بر صداوسیما، بهروز مفید تهیهکننده و از مدیران قدیمی تلویزیون، حسین فردرو نویسنده و کارگردان و محمد هاشمیاصل تهیهکننده، دعوت ما را پذیرفتند و بحثهای خوبی شکل گرفت که خواندنیاند.
مشروح بخش اول این میزگرد را در ادامه بخوانید و فیلم این بخش از گفتوگوها هم موجود است میتوانید ببینید:
در این جلسه میخواهیم از بودجه صحبت کنیم؛ شفافیت مالی که در تبصرههای بودجه قرار دادید و باید اتفاق بیفتد. از حیث دستمزدهای نجومی بازیگران و مجریان در تلویزیون، از حیث ورود بازرگانی به برخی از برنامهها و سریالها و واریز درآمدهای تبلیغاتی از محل پخش مسابقات ورزشی که مصوبه مجلس بوده (همان ماجرای 30 به 70 که وجود دارد) و بحث صندوق ذخیره ارزی برای کیفیسازی برنامهها و سریالها. البته خوب است که در ذیل آن بحث مالیات بر درآمد شاخهای مجازی و بازیگرهای بالای درآمد 200 میلیون در سال را هم مطرح کنید.
سیداحسان قاضیزاده هاشمی : راجع به بودجه دستگاههای فرهنگی خیلی کار میکنیم و آخرین آن اتفاقاتی است که بر موضوع اپراتورها و حق السهم دولت از کاربران مخابراتی و اپراتورها مطرح شد. وزیر ارتباطات یکسری از مطالب را بدون اطلاع واقعی از ماهیت مصوبه مطرح کردند. دو موضوع داشتیم یکی راجع به حق السهم بود اینکه درباره تولید محتوا و موضوعات فرهنگی در فضای مجازی چه کار کردیم؟ سالیان سال است که درصدی برای توسعه اینترنت هزینه میشود، حتی عدد و رقم توسعه اینترنت را حفظ کردیم و به اضافه آن مازادی برای تولید محتوا تعیین کردیم. اکنون به دروغ گفته میشود اینترنت روستایی آسیب میبیند اما مطلبی کذب است.
ما آن حق السهم را برای توسعه اینترنت روستایی حفظ کردیم و یک عدد بیشتری برای تولید محتوا اختصاص دادیم. باید نگاهها این باشد که در فضای مجازی چه احتیاجی به تولید محتوا وجود دارد؟ میگفتند 3 هزار میلیارد بودجه برای صدا و سیما در حوزه فضای مجازی اختصاص داده شده است که دروغ است.
راجع به تولیدکنندگان محتوا در فضای مجازی باید بگویم که صداوسیما تنها دستگاهی نیست که در کشور ما در فضای مجازی کار میکند، ما 26 مجموعه و نهاد داریم در کشورمان اعم از نهادهای بزرگ و فرعی که در عرصه فضای مجازی کار میکنند تولید محتوا دارند. بنابراین هویت دهی اعتبارات برای ما مهم است.
در ماده 93 برنامه ششم توسعه درباره سازمان صدا و سیما داریم که هر سال بین 150 تا 300 میلیون یورو در سالهای مختلف اعتبار میگرفته که برای حوزه فنی یا حوزه توسعه زیرساختهای فنی و ... بوده است. در این سه چهار سال اخیر و به ویژه بعد از آنکه برنامه ششم توسعه را در مجلس تدوین شد، این حکم به سریالها و تولیدات تلویزیونی و کارهای فاخر در قالب فیلم، سریال، انیمیشن، مستند و ... که خود دارای شاخصههایی است گسترش داده شد تا در این زمینهها هم هزینه شود.
امسال با دستوری که رهبر معظم انقلاب دادند، کل تبصره 4 که از صندوق ذخیره ارزی کشور برداشت داشتیم، حذف شد. به عبارتی این پول به صورت یورویی به صدا و سیما تعلق نمیگیرد. در قبال آن دولت پذیرفته است که اعتبارات صدا و سیما را از آن محل پیشبینی کند.
حال سؤالی که وجود دارد این است که آیا در چند سال گذشته کار فاخر یا شاخصی در صداوسیما با همان اعتبارات قبلی تولید شده است؟ گزارشی از صداوسیما گرفتیم و متوجه شدیم که آخرین کار فاخری که صداوسیما ساخته، سریال مختارنامه بوده است که از زمان ساخت این سریال بیش از 15 سال میگذرد و در طول این سالها کارهای متوسط داشتیم.
البته الان دو سریال موسی(ع) و سلمان فارسی شروع شده است. پروژهای هم که به پیش تولید نرسیده و فقط طرح آن مطرح شده ادامه ملک سلیمان است. حرف ما این است که آن اعتبارات ارزی برای کارهای الف ویژه، فاخر و طراز یک تلویزیونی پیشبینی شده بود و انتظار ما از سازمان صداوسیما، سیمافیلم و حوزه تولید سریال تلویزیونی در طول 4 سال گذشته این بوده است که کارهای شاخص و طراز یکی را بتوانند تحویل بدهند.
در سال 1400 به دلیل مشکلات ارزی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، آن عدد را به صورت یورویی نداریم و به ازای آن عددی را از محلی که دولت برای صدا و سیما تضمین کرده است، پرداخت میکند که حدوداً اعتباری بیش از 2 هزار میلیارد تومان است. به عبارت دیگر، خود اعتبارات سازمان صداوسیما برای سال 1400، 5 هزار و 400 میلیارد تومان است و 2 هزار میلیارد تومان هم از محل تبصره 4 به آن اضافه میشود.
3 هزار میلیاردی که از فضای مجازی میآید درست نیست. شاید سهم کوچکی از بین آن 26 مجموعه که در بحث فضای مجازی اعتبار میگیرند برای حوزه فضای مجازی صداوسیما بیاید اما اصل اعتبارات، اعتبارات ردیفهای اصلی سازمان است و به علت حذف عدد ارزی از صندوق ذخیره ارزی (همان تبصره 4) شاهد تنزل مقداری از اعتبارات خواهیم بود.
با این حال ما از سازمان صداوسیما خواستیم که کارهای شاخص و کارهای فاخر و با کیفیت بسازد. این که سریالی ساخته شود و بعدا مشکل پخش پیدا کند و یا سریالی ساخته شود که آنقدر سطح کیفی پایینی داشته باشد که شبکهاش تغییر کند، قابل قبول نیست. یا اینکه نباید سریالی ساخته شود که بر آن نقدهای اجتماعی زیادی وارد شود. ما از کارهای فاخر و شاخص صداوسیما حمایت میکنیم و البته این را اشاره کنم که ظرف این مدت شاهد کارهای خوبی هم بودهایم که جای تقدیر دارد. اما در عین حال یک میزان پرتی هم این وسط وجود دارد.
سیاستگذاریای صداوسیما داشت که در آن زمان خیلیها آن را تقدیر میکنند اما اکنون تقریبا جمع و جور شده است. در دورهای به تلهفیلمها خیلی توجه میشد اما تجربه مفیدی برای صداوسیما نبود و بسیاری از مواقع اتلاف منابع بودجهای به شمار میرفت؛ شما بدانید که منابع بودجهای به آسانی ایجاد نمیشود و برای ریال به ریال آن تلاش میشود. برای ما هزینه کرد دقیق، صحیح، بهنگام و با بهرهوری حداکثری مهم است.
بهروز مفید : نگران بودند که مبادا صداوسیما آن نیازی که دلمان میخواهد را برآورده نکند و به همین دلیل به مراکزی پول دادند و قیمتها را بالا بردند. در صداوسیما چون با انبوهی از تولیدات و کارها مواجهیم ناچاریم درست مدیریت کنیم اگرچه همهمان باز خیلی راضی نیستیم. برخی از تهیهکنندگان خوبمان خیلی راحت به سمت نمایشخانگی رفتند. به هر حال در این رقابت دورهگذار داریم و باید این دوره گذار را آرام آرام طی کنیم تا حدودی آن را هضم کنیم یک باره جلو برویم.
حسین فردرو : واقعیت این است 40 سال مثل بقیه برای تلویزیون کار کردم اما هر چیزی دورهای دارد. یک روزی بود تلویزیون پا به پای سپاهیها برای ماندگاری و پایداری و حفظ نظام کار میکرد. الان اتفاقی افتاده تحت هر شرایطی نمیتواند آن کارآیی لازم را داشته باشد. برخی اوقات دست و پا زدن روی آب است و یا خلاف آب شنا کردن است که بدتر به غرق شدن منتهی میشود. شرایطی اتفاق افتاده است که درصدی از مردم نسبت به آن عِناد پیدا کردند و دنبال مچگیری از آن هستند.
به نظرم نباید بودجه را دست کسی بدهیم که هدف و موضوع شخصیشان را القاء کنند و دنبال منافعی باشند بلکه باید به شرطی بدهیم که برای اهداف خاصی کار شود. در اینجا افرادی که رانتخوارند بودجه را از بین میبرند و نتیجهای از آن کار نمیگیریم. مسئله روشن و واضح است وقتی یک طرف ترازو سنگینتر میشود قیمت بازیگران بالا میرود.
به نظرم تلویزیون اصلاً نیاز به سلبریتی ندارد. برای مثال آن زمانی که در خدمت آقای مفید محله برو بیا و محله بهداشت را ساختیم مگر حمید جبلی و آقای عبدی معروف بودند؟ یا آتیلا پسیانی که هنوز معروف نبود. رضا ژیان و فردوس کاویانی را قرار دادیم و بالا آمدیم.
شهاب حسینی در کدام برنامه دیده شد؟ در برنامه جمعهها با شبکه دو. او در داخل گروه ما کارآموزی میکرد. من منظورم این است که باید تلویزیون را هدایت کنید که برنامههایی بسازد که استعدادیابی کند. علاوه بر این، معتقدم به جای آنکه در ارتباط با نمایش خانگی بودجه بدهید ابزار ساخت برنامه و سریال را ارزان کنید تا افرادی که کار میکنند کار کنند.
محمد هاشمی اصل: رقابتی بین فضای مجازی و تلویزیون وجود دارد. به نظرم اکنون در تلویزیون نیاز به اجتهاد داریم. یک زمانی حضرت امام(ره) شطرنج و موسیقی را حلال کردند در حالی که علمای دیگر میترسیدند نام اینها را بیاورند. در شرایط فعلی تلویزیون یک اجتهاد میخواهد، یک کسی که خط قرمز را مقداری جابهجا کند. ارزیابها و بازبینهای پخش هنوز مثل دهه 70 فکر میکنند!
الان تلویزیون نیازمند به یک اجتهاد دارد و یکسری آدم اینکاره باید بنشینند و خط قرمزها را مقداری تغییر دهند. یک اشکالی که در تلویزیون وجود دارد این است که به مجریهای توانا تجهیزات و امکانات داده نمیشود. در حالی که باید به آنان امکانات داد و دستشان را باز گذاشت. این موضوع در ساخت برنامه خندوانه شبکه نسیم ایجاد شد.
خاطرم هست در زمانی که شبکه نسیم تازه افتتاح شده بود یکی از دوستان پیش من آمد و درباره ساخت برنامهای درباره خنده صحبت کرد. به او گفتم که ما روایت داریم قهقهه زدن اشکال دارد، شما میخواهید برنامهای درباره خنده بسازید؟ ساختند، شد و اتفاقا خوب هم شد. این همان تغییر خط قرمز است. این خط قرمز را سیاستگذاران شجاع میتوانند اتخاذ کنند نه مدیران شجاع. مدیران فقط اجرا میکنند.
بهروز مفید : من مخالف بودم که نمایش خانگی زیر نظر صداوسیما بیاید دلیلش هم این بود که ما باید خودمان یک حیاط خلوتهایی را ایجاد کنیم، ما نمیتوانیم صدا و سیما را به رقابت بگذاریم. صداوسیما اتفاقا باید راه خودش را برود. اگر سریال فرهنگی میسازید پخته و جذاب بسازید. فقط روی کارهای فاخر متمرکز نشوید. دقت کنید که هر پنج سال، یکی دو اثر فاخر میتوان تولید کرد و نمیتوان فرهنگ را معطل این سریالها کرد.
برخی از منتقدین اعتقاد دارند که عملکرد صداوسیما در سریالسازی بیشتر سمت سفارشیسازی، عجولانه و آنتن پُرکردن رفته است. آیا نظارت و توجه به کیفیت سریالهای تلویزیونی روز به روز روند نزولی پیدا میکند؟
بهروز مفید : نقد شما را میپذیرم به نظرم در ماه رمضان و محرم هر سال است این اتفاق رخ میدهد. مثلاً خود من طرح محرمی داشتم که در انتهای شهریورماه تحویل میدهم، بعد از سه ماه اعلام میکنند که آمادگی این را دارند که این کار ساخته شود. در حقیقت 3 ماه از تاریخ تحویل طرح گذشته و سپس تأیید میشود که سریالی ساخته شود. این موضوع نقد مدیریتی است، اگر مدیران انرژی بیشتری بگذارند قطعا به این روزمرگی نمیافتیم. اگر حداقل زمان را درنظر بگیرید، فیلمنامه باید بین 8 ماه تا یک سال چکش کاری شود تا اتفاق خوبی از درون آن دربیاید. وقتی این سرعت زمانی را ایجاد میکنیم حتما آن فیلمنامه، فیلمنامه کامل و جامعی نخواهد بود.
یکی از کارگردانان مطرح کشورمان میگفت حتماً از یک فیلمنامه خوب با یک کارگردان متوسط یک فیلم خوب درمیآید اما از یک فیلمنامه بد با بهترین کارگردان و ترکیب خوب بازیگری چیز خوبی درنمیآید. باید تلاش کنیم که سازمان از این روزمرگی فاصله بگیرد. تا زمانی که سازمان درگیر روزمرگی است دائم آنتن ما خالی است. یکی از تهیهکنندگان چند روز گذشته صحبت میکرد و به او میگفتند که فاز دوم کارت را شروع کن که کنداکتور ما برای خردادماه خالی است. فیلمنامهای که در عرض 2 ماه خروجی بگیرد و 3 ماهه ضبط شود حتما یک کار معمولی از دل آن بیرون میآید. این را باید قبول کرد که دچار روزمرگی هستیم و این روزمرگی نمیتواند پاسخگوی نیازهای مخاطب ما باشد.
نکته دوم این است که ما یک معضل فرهنگی داریم و آن هم دقیقه آخر بودن ما است. همیشه دقایق آخر تلاش کردهایم. به نظرمن این موضوع معضل فرهنگی است و به زیرساخت اساسیتر نیاز دارد. چه ایراد دارد که حتی یک سال محرم و رمضان سریال تکراری برویم اما خودمان را برای یک سال جلو بیندازیم، شاید بتوانیم مشکل را حل کنیم این روزمرگی مصیبتی برای کار ما است. فیلمنامه در مقطع تأیید طرح بارها مورد بررسی قرار میگیرد اما به محض آنکه که تبدیل به فیلمنامه میشود کمترین توجه به آن میشود.
یک ناظر میگذارند و به او برای سریال 30 قسمتی مجموعاً 13 میلیون میدهند. از یک کارگر ساده هم رقم کمتری برایش درنظر میگیرند. او مجبور است که 5 کار دیگر را هم نظارت کند و همین موضوع باعث میشود که به کار لطمه بخورد.
من از تلویزیون دلخورم/ برخی در خارج از کشور نمیتوانند خوشی مردم ما را ببینند
زمانی که شما کار میکردید یعنی در سالهای جنگ کارهایی را روی آنتن بردند که مردم را به خوبی سرگرم میکرد. چرا اکنون در شبکههای تلویزیونی آن قدر رقابت ناسالم ایجاد شده است؟ این که هر شبکه به دنبال این است که دیگری کدام سلبریتی را آورده تا من هم بیاورم. همین موضوع باعث افزایش قیمت آن سلبریتی میشود.
حسین فردرو : متأسفانه در برنامههایمان چیزی که در دلمان نیست را مطرح میکنیم. این موضوع در حالی است که در گذشته صمیمیت و نجابت از برنامههای تلویزیونی به مردم منتقل میشد. من از این موضوع در تلویزیون دلخورم که کارها را به دست کسانی میسپرد که واقعاً نمیدانند مسئله امروز ما چیست و نمیتوانند براساس آن برنامه درست کنند. دقت داشته باشید که برخی در خارج از کشور نمیتوانند شادی و سرزندگی مردم ما را ببینند و تلویزیون همیشه باید موقعیت شادی و نشاط را در اختیار مخاطب قرار دهد.
معضل فیلمنامه سریالهای تلویزیون چگونه حل میشود؟
آقای هاشمیاصل، تلویزیون در گذشته سریالهای خوبی می ساخت که هنوز هم بازپخشهای آن بینندگان زیادی دارد. چرا این اتفاق افتاده است که سریالهای قدیمی ما جایگزینی برای سریالهای جدید شدهاند؟
هاشمی اصل : اجازه بدهید در حوزه فیلمنامه صحبت کنم. به نظرم الان متأسفانه فیلمنامهنویس خوب، یعنی کسی که طراحی داستان کند خیلی کم داریم. تلویزیون مرکز فیلمنامهنویسی و شورای فیلمنامه دارد اما از آن چیزی درنمیآید. متأسفانه به جای اینکه به متن و اصل قصه بها بدهند میبینند که کدام سریال 4 بازیگر آورده تا بروند و همین کار را تکرار کنند. سریال "آوای باران" خیلی سلبریتی نداشت و بازیگرانش از آن به بعد سلبریتی و معروف شدند. باید با تأسیس شورای اقتباسی، از رمانها و داستانهایی که نوشته میشود که البته کم هم نیست، اقتباس کنیم و معضل فیلمنامهمان را حل کنیم.
مورد دیگر فضای جدیدی است که در سینمای خانگی و ارگانهایی خارج از تلویزیون ایجاد شده است. به واسطه دستمزدهایی که آنها میدهند بازیگر درجه 3 که در نمایش خانگی کار کرده است، دستمزدی چند برابر بیشتر از بهترین بازیگر تلویزیونی دریافت میکند. این موضوع در حالی است که خیلی از آنها را تلویزیون معروف کرده و در آن رشد پیدا کردند و اکنون بهرهاش را سینمایخانگی میبرد. در حقیقت تلویزیون یکسری آدمها و نویسندههایی را پرورش میدهد اما چون نمیتواند آنها را حفظ کند وارد نمایشخانگی میشوند.
آقای مفید، چرا تلویزیون از برنامههای خارجی این همه کپی میکند؟ البته کپی در ذات اتفاق بدی نیست اما کپی نعل به نعل چیز خوبی نیست و چرا سمت مجری بازیگر رفتیم؟
بهروز مفید : من کپیکاری را نفی نمیکنم و دلیل نفی نکردنم هم این است که همه دنیا دارند این کار را میکنند. شما میبینید برخی از کشورهای دیگر هم کپی میزنند. یک معضل بزرگ رسانه این است که خودش ضدخودش میشود. بیننده اگر در بهترین کار هم احساس کلیشه کند آن را پس میزند و به ندرت پیش میآید که کاری سالهای سال بماند. باید همواره تغییر ذائقه داد.
صداوسیما باید با استفاده از ایدههای جدید این ظرفیت را ایجاد کند اما ما تنبلی میکنیم، با وجود اینکه توان داریم. نکته دیگر که مغفول مانده است، مسائل مالی است که باعث میشود مدیران تلویزیون ما محافظهکار شوند. در کار رسانهای باید بپذیریم برخی از کارها آزمون و خطایی است و باید اجازه بدهیم که با ریسک بالاتری کار جلو برود.
برای مثال کارهایی مثل "دورهمی" مهران مدیری یا "خندوانه" رامبد جوان بدون آنکه لشکر بیاورند توانستند کاری کنند که برنامهشان 30، 40 درصد بیننده داشته باشد. به اندازه سریالی که 10 برابر هزینه داشت و فقط 5 درصد بیننده. به نظرم برآورد سنتی ما باید تغییر کند البته مبنای من مخاطب نیست، برخی اوقات برنامه محتوایی دارید که 10 درصد جامعه را دربرمیگیرد. این برنامه اگر در ساختار خودش درست عمل کرده باید بودجه لازمش را اختصاص بدهید.
چرا شبکهها به سمت رقابت با هم رفتهاند و در این میان رقم دستمزد میهمانان تلویزیونی خصوصاً بازیگران بالا رفت؟
بهروز مفید: یکی از معضلات الان ما این است که تصمیمگیری در شبکهها را به حداقل رساندهایم؛ مثلاً در سریالسازی چندین شورا وجود دارد اما مسئول مستقیم که از صفر تا صد کار را بپذیرد، کمتر داریم. اگر شما بودجه مناسبی در اختیار مدیر شبکه قرار دهید باید دستش را باز بگذارید تا یک جایی رقیبش را زمین بزند. رقابت چیز بدی نیست اما مشروط به اینکه به بودجه نامحدود وصل نباشد. مشکل اینجاست الان میگویند شبکه در سال 1399 این بودجه مشخص را دارد، به اندازه بالاتری بدهی بالا میآورد و کسی پاسخگو نیست. اگر خوب کنترل کنیم شبکهها باید به اندازه همان بودجهشان اختیار تصمیمگیری داشته باشند.
بنابراین اول اجازه بدهیم مدیر شبکه در برخی از برنامهها حتی اگر در پخش دچار مشکل شود، مشروط به اینکه همه انرژی لازم را روی آن گذاشته شده باشد، قدرت ریسک داشته باشد و دوم در ازای بودجهای که در اختیارش میگذاریم از او مدیریت بودجه بخواهیم. نکته سوم هم این است که الان تقسیم کار بین شبکهها به درستی انجام نمیشود. برای مثال برنامههای صبحگاهی را نگاه کنید، الان چندین برنامه صبحگاهی شبیه به هم داریم و این پول حرام کردن است. اینکه چند شبکه همزمان با هم برنامه صبحگاهی داشته باشند که هنر نیست بلکه باید بودجه را در جایی هزینه کرد که اثرگذار باشد. چه نیازی داریم برای مخاطب صبح که شاید 7-8 درصد هم نباشد، 7 برنامه برویم؟ دو برنامه صبحگاهی متفاوت داشته باشیم، بس است.
مدیر باید بداند که ساخت برنامه خانواده، وظیفه شبکه من است و شبکه دیگر باید بداند که وظیفهاش ساخت سریال پلیسی و مسابقه است. دیگری هم ورزش. در این زمان است که هر کس در چارچوب خود عمل کرده و حتی سعی میکند خلاقیت و نبوغ خودش را رشد بدهید. اکنون بعضی از مسابقات را میبینید و از خود میپرسید این مسابقه چه ربطی به این شبکه دارد؟
ادامه دارد...